قصه های من
صالحه  رشیدی صالحه رشیدی

در تمام جهان مساله زن ومرد حل است وهر دو منحیث یک انسان وشهروند حق کار وتحصیل را بدون  موانع دارد مشکلی که  سد راه شان واقع شود وجود ندارد نظر به استعداد خاصا" ذوق شان که توانائئ پیشبرد کدام رشته را دارد  به همان رشته ومسلک مصروف شده و با مهارت ها مسلکی فارغ  و آماده خدمت می شوند زحمات ومصارف دولت هم  به هدر نمی رود .

مثل کشور ما والدین وشوهران حق انتخاب رشته اولاد وخانمشان را ندارد هر فرد منحیث شخصیت مستقل نظر به فهم و دانش در جامعه مطرح می شوند  والدین وشوهران حق این را ندارند که از هیچ شخصیت بسازند ابته شحصیت کاذب .

 اما در وطن ما قصه ها وداستان ها حتا واقعیت ها فرق دارد زن با تمام نیرو و استعداد که دروجود او نهفته باشد تحت نام شوهر به وی شخصیت داده می شود مثلا" میگویند: ( خانم فلانی بسیار لایق است . و یا فلانی شخص خراب است ) پس با خرابی وخوبی مرد نام زن هتمی است اگر مرد به خراب بودن و خوب بودن شهرت داشت زن نیز تحت نام شوهر به شهرت می رسد ودر اجتماع مطرح می شود خلاقیت وپشتکار زن برابر با شهرت مرد روشن می شود . بیاد دارم در یک مجلس فاتحه خوانی خانم  یک قومندان بسیار معروف جهادی شرکت داشت زن بسیار عادی وکاملا " به اصطلاح مردم اطرافی تازه به شهر کابل آمده بود ودر وزیر اکبر خان مینه خانه یکی از هموطنان ما را شوهرش به زور گرفته بود تمام مجلس به شک ، بد بینی ونفرت به وی می دیدند وکنایه های عجیب رد وبدل می شد وزن بیدون درک موضوع معصومانه هر طرف میدید همه چیز برایش نو بود مخصوصا" خانم های که در کابل تربیه وبزرگ شده بودند طرز صحبت ولباس وپزیرائئ مهمانها همه وهمه برایش جالب بود از طرز نگاه وحرکاتش درک میشد چون همسایه فاتحه دار بود تا ختم مجلس حضور داشت . دلم بسیار برایش سوخت که چقدر زن محروم واز لحاظ فرهنگ به سطح ابتدائئ زندگئ داشته شاید قومندان صاحب بار بار به مکه ، دوبئ ، ایران رفته باشد پاکستان خانه خود شان بود نتوانسته به خانمش از زندگئ کلتور وفرهنگ کشور های که با آنها بستگئ سیاسی داشتند قصه کند ومنحیث شوهر خانمش را در روشنائئ زندگئ قرار بدهد در آیت شریف آمده که اگر زن نماز وقران شریف را یاد نداشت درروز آخرت از شوهرش سوال وجواب می شود که چرا خانمت را تعلیم دینی ندادی . قومندان مذکور برعلاوه از اینکه تعلیم دینی نداده بود از زندگئ بسیار ساده کابل که مرکز کشورش است آگاه نبود   . با اعمال ناشایسته مردان زنان چقدر ضربه می بیند قومندان شاید مرتکب هزاران جنایت شده باشد زن برایش یک وسیله زندگئ بوده نه شریک زندگئ ممکن تمام عملکرد ها رفتار وظلم های که کرده از خانمش مخفی بوده شاید هم نبوده زور قومندان کی دارد زن بی دفاع افغان که آخرین پناه گاهش خانه شوهر است اگر شوهر از او رو گردان شود کدام منبع مسوول وجود ندارد تا از وی حمایت کنند ناگزیر با هم نا بسامانئ ها ونا برابر ها سکوت کرد واگر به خاطر مطالبه حق ویاهم تفکیک خوب وبد اعتراض کرد باز بر خورد ها فرق می کند وبه زن شهرت دیگر بنام زشت ، بد گذاره ، زبان باز ، مدرن تر بی کلتور وفرهنگ ، بیسواد وغیره می دهند ، مانع تحصیل یک دختر وزن مرد ها است پدر وبرادر مرد است مانع  آموزش دختر می شود واگر فامیل مخالفت نکرد وقتی درقید نکاح مرد درآمد حاکمیت مرد توآم با ظلم شروع شده زن نه حق کاردارد ونه حق تحصیل وحتا مناسباتش با فامیل هر دو جانب به میل مرد است که  با کئ چگونه رفتار نماید از کی روگیر شود داستان خانه شوهر با خانه پدر تفاوت دارد پدر وبرادر با همه موانع کمی عاطفی بودند اما به شوهر زن نوکر زر خرید است مثل گودی کوکی به میل خود زن را می رقصاند وتا دم مرگ زن حمایت کننده وپشتیبان ندارد وطلاق هم شرم است وننگ اگر طلاق هم بگیرد تمویل کنند ه اقتصادی ندارد جای برای بود وباش ندارد به پدر وبرادر مایه شرم است که دختر طلاق شده را مواظبت کند عاطفه پدری زیر بار رسم ورواج ها رفته جای محبت را نفرت گرفته دوری می کنند.

 


January 18th, 2009


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسايل اجتماعي